نمیدونم چطور خوابم برد فقط یادمه با نگرانی بلند شدم نگاه به ساعت کردم 17 رو دیدم . مثل کسایی که خوابشون می بره و جای صبح برای رفتن به سرکار ساعت 5عصر بیدار میشن و حول برشون میداره . کرخت و خشک و بی تاب . سریال اورژانسی میبینم پرستار دکتر رو صدا می زنه که مریض رو آروم کنه ، دکتر جوری ادا در میاره که می مونم این پزشک متخصص بود یا یک دلقک !!! آدم نمیدونه کدوم رو باور کنه ، پزشک ها دست کمی از دلقک ندارن یا اینکه سریال های آبکی کشککیه! خلاصه اینکه عملیات خالی کردن کلیه و مثانه و روده (!) زدن رو هر جفتش!
عه چرا اینجا گذاشتم :|
خوش به حالت.. من که اصلا نتونستم امروز بخوابم